استان فارسپاسارگاد

مقبره کوروش ؛ همه چیز درباره آرامگاه کوروش کبیر

شب

ایران تاریخ پرشکوه خود را مدیون سه قوم بزرگ آریایی است که حکومت‌هایی را در سرزمین ایران پایه‌گذاری کردند؛ مادها، پارس‌ها و پارت‌ها، اما پارس‌ها بیش از بقیه توانستند اقتدار را به این کشور هدیه کنند. کوروش به عنوان بنیانگذار سلسله هخامنشیان، نه تنها در ایران بلکه در کل دنیا به عدالت و صلح‌دوستی شناخته می‌شود. بسیاری از ایران‌دوستان هر ساله هفتم آبان ماه راهی مقبره کوروش می‌شوند تا علاقه و احترام خود را به این پادشاه نکونام ابراز کنند. این مقبره که در منطقه باستانی پاسارگاد در استان فارس واقع شده است به نوعی یکی از جاذبه‌های گردشگری شیراز محسوب می‌شود. آرامگاه کوروش یکی از ۲۶ اثر میراث جهانی یونسکو در ایران است که توانسته عظمت و شکوه سلسله هخامنشیان را به خوبی به جهانیان بشناساند.

آرامگاه کوروش کجاست؟

آدرس: فارس، شهرستان پاسارگاد، ضلع جنوبی میراث جهانی پاسارگاد، آرامگاه کوروش

مسیر دسترسی: رفتن به مجموعه پاسارگاد، لازم است ابتدا از طریق هوایی، زمینی یا ریلی خود را به شیراز برسانید. با اقامت در شیراز این امکان را خواهید داشت که از سایر جاهای دیدنی شیراز نیز دیدن کنید. سپس با ماشین شخصی یا اجاره ماشین در اختیار به سمت مرودشت و سپس پاسارگاد حرکت کنید. این مسیر حدود ۱۳۴ کیلومتر است، اما با رسیدن به آرامگاه کوروش کبیر و تماشای آن‌همه عظمت و زیبایی، سختی راه را فراموش خواهید کرد. البته امکان استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی را نیز خواهید داشت. از طریق تاکسی و اتوبوس‌های بین شهری که از شیراز به سمت پاسارگاد حرکت می‌کنند هم می‌توانید از شیراز به پاسارگاد بروید.

معرفی آرامگاه کوروش کبیر

کوروش کبیر در بین ملت‌ها و ادیان مختلف از محبوبیت زیادی برخوردار است. آرامگاه این مرد بزرگ میزبان گردشگران بسیار است که هر ساله با نزدیک شدن به ۷ آبان، روز بزرگداشت کوروش راهی پاسارگاد می‌شوند. این بنای سنگی زیبا، یکی از محبوبترین آثار مجموعه پاسارگاد است که در جنوب این مجموعه قرار گرفته و در سال ۱۳۸۳ با شماره ۱۱۰۶ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. جالب است بدانید که این بنا در زمان حیات خود کورش ساخته شده و از رونق بسیاری برخوردار بوده است. در این مجموعه آثار دیگری چون تل تخت، بنای برج سنگی، کاخ دروازه، کاخ بارعام، تالار عمومی، قصر مسکونی و باغ سلطنتی ساخته شده بودند.

مقبره کوروش در گذشته در وسط باغ سلطنتی ساخته شده بود و دورتا دور آن راهروهایی مسقف با ستون‌های سنگی و دیوارهایی قطور فرا گرفته بود. نگهبانانی به صورت شبانه روزی از این محوطه مراقبت می‌کردند. این بنا با ۱۱ متر ارتفاع ار هر سوی دشت به خوبی دیده می شده است. بنای سنگی آرامگاه کوروش کبیر بعد از گذشت ۲۵۰۰ سال همچنان استوار و پابرجا است و قلب هر ایرانی و ایران دوستی را به تپش وامی‌دارد. در قسمت‌های بعدی در مورد نوع معماری آرامگاه بیشتر توضیح خواهیم داد.

مقبره کوروش به دستور چه کسی ساخته شد؟

از آنجاییکه تاریخ سلسله هخامنشیان به ۲۵۰۰ سال قبل باز می‌گردد، اظهار نظر قطعی درباره سال ساخت این بنا غیر ممکن است اما آنچه مسلم است و از منابع مختلف می‌توان استنباط کرد این است که کوروش در زمان سلطنش دستور داد این بنا در میان باغ و کاخ پاسارگاد و در میان دشت مرغاب ساخته شود.

بر اساس نوشته‌های تاریخی، این دشت که شهر پاسارگاد در آن بنا شده، باغی بزرگ و سرسبز بوده که مجموعه کاخ‌های پاسارگاد را در دل خود جای داده است. شهر پاسارگاد در زمان فرمانروایی کوروش به عنوان اولین پایتخت هخامنشی انتخاب شد و کاخ‌های مختلفی در آن شاخته شد تا گواهی باشد بر عظمت و شکوه سلسله هخامنشی. شاهان بعد از کوروش، پایتخت را از این شهر انتقال دادند.

داستان زندگی کوروش کبیر

“آن‌گاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند … مَردوک (خدای بابلی) دل‌های پاک مردم بابل را متوجه من کرد زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد… .

 نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. من برای صلح کوشیدم. برده‌داری را برانداختم. به بد‌بختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم هیچ‌کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. خدای بزرگ از من خرسند شد … فرمان دادم. تمام نیایشگاه‌هایی را که بسته شده بود، بگشایند … اهالی این محل‌ها را گرد آوردم و خانه‌های آنان را که خراب کرده بودند، از نو ساختم. صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم”.

این بخشی از سخنان کوروش است که در زمان فتح بابل و ورود به این سرزمین آباد بر زبان راند. این اتفاق در هفتم آبان ۵۳۹ قبل از میلاد رقم خورد به همین دلیل این روز بزرگ را که برای ایرانیان فتح و پیروزی و برای بابلیان صلح و آرامش را به ارمغان آورد به نام کوروش نامگذاری کردند.

درباره کودکی وی اطلاعات زیادی در دست نیست. هرچند تعداد زیادی از نقاشان بزرگ دنیا ماجرای پیدا شدن او را در دوران کودکی به تصویر کشیده‌اند اما همه این‌ها تنها زاده تخیلات و یا روایاتی هستند که در درست بودن آن‌ها ابهاماتی وجود دارد.

در کتابهای تاریخی کورورش را بزرگزاده‌ای می‌دانند که در سال ۵۹۹ قبل از میلاد در خانواده‌ای اصیل به دنیا می‌آید. مادرش ماندا شاهزاده ماد و پدربزرگش آستیاگ (ایشتوویگو به زبان پارسی) آخرین پادشاه مادها بود. پدر کوروش نیز کمبوجیه اول از شاهان انشان یا انزان (ایالت مهم ایلامی) بود و نیای وی به هخامنش باز می‌گشت.

هرآنچه درباره کودکی و سال تولد وی در منابع مختلف موجود است قابل استناد نیست. تنها موضوعی که با قاطعیت درباره آن می‌توان صحبت کرد این است که برای رسیدن به پادشاهی ایران و ایجاد سرزمینی قدرتمند ابتدا فارس و خوزستان را تصرف کرد و پایتخت خود را به شوش منتقل کرد و اینگونه بود که سلسله هخامنشیان شکل گرفت. در سال ۵۵۰ به هگمتانه لشگر کشید و بعد از فتح این شهر مه پایتخت مادها بود، توانست این قوم را با خود همراه کند. قرارگیری مادهای جنگجو در کنار پارس‌ها قدرت بسیار زیادی به کشور تازه تاسیس ایران بخشید. در ادامه سرزمین‌های پارت، جرجان و ارمنستان را نیز به ایران نوین ملحق کرد و کم کم یکی از بزرگترین امپراطوری‌های تاریخ را ایجاد کرد.

لیدی و بابل از مهم‌ترین تصرفات کوروش کبیر هستند. فتح بابل بدون جنگ و خونریزی باعث شد نامش در تاریخ برای همیشه زنده بماند. بعد از ورود به بایل دستور داد تا منشور حقوق بشر نوشته شود و اموال یهودیان به آنان بازگردانده شود. علاوه بر این یهودیان اجازه پیدا کردند به سرزمین اجدادی خود کنعان باز گردند و برای خود محل‌هایی برای پرستش خداوند به نام “کنیسه” بسازند.

متاسفانه درباره پایان زندگی کوروش هم اطلاعات چندانی در دست نیست و تنها چند روایت غیر معتبر وجود دارند. عده‌ای معتتقدند کوروش کبیر در جنگ با سکاها و ماساگت‌ها کشته شده و عده ای دیگر می‌گویند به مرگ طبیعی و در سرزمین مادری خود، دار فانی را وداع گفته است.

اما چیزی که مهمتر از این حدس و گمان‌هاست این است که، ایران در این دوران و به لطف کوروش کبیر، یکی از صلح آمیزترین و قدرتمندترین دوران تاریخی خود را تجربه کرده است.

بر مقبره کوروش چه گذشت؟

اسکندر بعد از حمله به تخت‌ جمشید یا پرسپولیس و به آتش‌کشیدن آن، در میانه راه تصرفات خود راهی پاسارگاد شد و متاسفانه کاخ‌های پاسارگاد نیز سرنوشتی مشابه را تجربه کردند. سربازان اسکندر حتی به مقبره کوروش هم رحم نکردند و اشیا ارزشمند داخل مقبره کوروش، لوح‌ها و کتیبه‌ها را به سرقت بردند و آسیب‌های زیادی به بنا وارد کردند. هرچند اسکندر از روی سیاست و نشان‌دادن خود به عنوان جانشین مشروع پادشاهان هخامنشی دستور مرمت و بازسازی آن را داد و مسببان آن را مجازات کرد اما آسیب‌های وارده، به سایر آثار باعث نابودی آن‌ها شد.

یکی از همراهان اسکندر به نام اریستوپولوس توصیفات کاملی از آرامگاه کوروش بزرگ را در کتاب خود نوشت. طبق نوشته‌های وی قاعده بنا به شکل مستطیل بوده و از سنگ‌هایی تراشیده شده به شکل مربع ساخته شده بودند. روی این طبقات اتاقی وجود داشت که ورودی آن بسیار کوتاه و باریک بوده است. داخل اتاق یک تابوت طلایی، یک صندلی با پایه‌هایی از جنس طلا و یک نیمکت قرار داشته و صندلی با روکشی از نوعی پارچه بابلی پوشش داده شده بود. کف اتاق هم یک فرش قرار داده بودند. سایر اشیا داخل مقبره کوروش شامل یک شنل آستین‌دار، شلوارها و جامه‌های مادی، گردنبند، شمشیر، گوشواره سنگی طلاکاری شده و سایر لباس‌های بابلی بودند. در محوطه آرامگاه ساختمانی کوچک ساخته بودند که محل حضور روحانیون بوده و وظیفه آنان نگهداری از مقبره بود.

تاریخ فراموش شده مقبره کوروش

بعد از حمله ایران به اعراب، کم‌کم یاد و خاطره‌ شکوه و عظمت سلسله‌های هخامنشی و ساسانی به دست فراموشی سپرده شد. کار به جایی رسید که آرامگاه کوروش به عنوان مقبره مادر سلیمان شناخته می‌شد. این موضوع بیشتر به دلیل گسترش تعالیم اسلامی و عدم وجود تاریخی مکتوب از این سلسله‌ها بود. شروع چنین برداشتی، از زمان حکومت و فرمانروایی اتابکان آغاز شد. این سلسله بر سرزمین فارس حکومت می‌کردند آن را ملک سلیمان خواندند. در این دوران برای حافظت از مقبره کوروش، تمام سنگ های ستون های اطراف مقبره جمع‌آوری شدند و با آن در نزدیکی آرامگاه مسجدی تحت عنوان مسجد اتابکی ساختند. متاسفانه این مسجد بدون رعایت هیچگونه معماری مهندسی شده‌ای ساخته شد.

این ستون‌ها درسال ۱۳۵۰ به محل اصلی خود برگردانده شدند.

حقیقی که درباره مقبره کوروش کبیر کشف شد

تا سال‌ها مقبره کوروش همچنان به عنوان مقبره مادر سلیمان، مشهد مادر سلیمان و… خوانده می‌شد تا اینکه شخصی به نام رابرت کرپورتر انگلیسی با بررسی‌هایی که انجام داد، ثابت کرد این بنا محل دفن کوروش کبیر است. محققان دیگری چون جیمز موریه، گروتفند، کلودیوس جیمز ریچ و پاسکال‌‌کوست فرانسوی و ویلیام جکسون نیز بر صحت این ادعا مهر تایید زدند.

به این ترتیب حقیقت این مقبره باشکوه بر همگان آشکار شد و باعث شد بررسی‌هایی در محوطه صورت گیرد.

تاریخچه مرمت مقبره کوروش؛ این اثر شکومند

بعد از اینکه ارزش واقعی این بنا مشخص شد، تصمیماتی در خصوص مرمت و بازسازی آن صورت گرفت. آرامگاه کوروش بزرگ نخستین بار سال ۱۳۵۰ و به منظور آماده‌سازی بنا جهت برگزاری جشن‌های ۱۵۰۰ ساله، مرمت شد. نوبت دوم در فاصله سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ مرمت‌هایی روی این بنا صورت گرفت به دلیل طولانی شدن آن، اعتراضاتی را به همراه داشت. در طی این مرمت استخوان‌هایی در لا‌بلای سنگ‌ها پیدا شد، اما هیچ‌وقت مشخص نشد متعلق به چه کسی است.

آیا مجموعه پاسارگاد همین بنای ساده بوده است؟

در این قسمت می‌خواهیم توضیحاتی درباره معماری بنا و بخش‌های مختلف آن ارائه کنیم. این بنا درست مانند بنای چغازنبیل از سکوهایی تشکیل شده که اتاق آرامگاه روی آن قرار گرفته است. ارتفاع کل بنا، یعنی ۶ پله، اتاق اصلی و سقف شیروانی آن بیش از ۱۱ متر و مساحت آن ۱۵۶ مربع برآورده شده است. سنگ‌های آهکی سفید مایل به زرد به احتمال زیاد از معدن سیوند استخراج شده‌اند. این سنگ‌ها به مدت ۲۵۰۰ سال در برابر تهاجمات، باد و باران و طوفان دوام آورده‌اند تا امروز به افتخاری برای هر ایرانی و ایراندوستی تبدیل شود.

سکوهای مقبره کوروش

شش پله آرامگاه و اتاق بالایی روی هم رفته ۷ طبقه را تشکیل می‌دهند که می‌تواند نشانی از عدد مقدس ۷ در آن دوران باشد. سکوی اول ارتفاعی برابر با ۱۶۵ سانتی‌متر دارد اما فقط بخشی از آن دیده می‌شود. ارتفاع سکوهای دوم و سوم و همچنین سکوی‌های چهارم، پنجم و ششم با هم برابر هستند.

اتاق‌ مقبره کوروش

اتاق آرامگاه دارای دیوارهایی با ضخامت ۱.۵ متر است که از چهار ردیف سنگ تراش خورده تشکیل شده‌اند. مساحت کل اتاق برابر با ۳.۱۷ متر طول ، ۲.۱۱ عرض و ۲.۱۱ متر ارتفاع است. این آرامگاه دارای یک ورودی باریک و کوتاه است که ۷۸ سانتی‌متر عرض و ۱۴۰ سانتی‌متر ارتفاع دارد. وجود شیارهایی در دو طرف این ورودی نشان می‌دهد که دو لنگه در، روی پاشنه‌ها می‌چرخیدند. کف اتاق از دو تخته سنگ بسیار بزرگ و سنگین شکل گرفته که متاسفانه یکی از سنگ‌ها به دلیل حفاری غیرمجاز به تصور پیدا کردن اشیا در زیر آن آسیب دیده است.

روی سنگ قسمت بالای در و زیر سقف شیروانی که به اصطلاح پیشانی بنا گفته می‌شود با یک گل به شکل خورشید که از نمادهای کوروش است، تزئین شده است. سقف بنا شیروانی است و دو تکه سنگ بزرگ و یکدست دو طرف سقف را شکل داده‌اند. نمای بیرونی سقف به شکل شیروانی اما از داخل به شکل مسطح طراحی شده است. نکته جالب توجه در این بنا و سایر بناهای دوره هخامنشی، اتصال سنگ‌های بزرگ و سنگین به یکدیگر بدون استفاده از هیچگونه ملاتی است. در این دوران از نوعی بست فلزی جنس آهن یا سرب استفاده می کردند. متاسفانه بسیاری از این بست‌ها از جای خود کنده شده و به سرقت رفته‌اند و همین موضوع آسیب‌های زیادی به بنا وارد کرده به‌طوری که گروه اول مرمت مجبور شدند از سیمان و گروه دوم از سنگ‌های معدن سیوند برای پر کردن شکاف استفاده کنند.

روایت‌هایی از زبان سیاحان خارجی درباره مقبره کوروش

مطالعه تاریخ همیشه جذاب بوده است خصوصا اگر به شکل داستان‌ها و روایت‌هایی باشند که توسط شاهدان عینی از یک حادثه یا مکان بیان می‌شوند. درباره تاریخ مقبره آرامگاه نیز داستان‌های زیادی عنوان شده و در کتاب‌های تاریخی، مطالب مختلفی را به این مکان نسبت داده‌اند.

یونانیان اولین کسانی بودند که در کتابهایشان به این مکان اشاره کرده‌اند و متنی را به عنوان متن کتبیه یافته شده در مقبره عنوان کرده‌اند. آریان، استرابوس و پلوتارک از جمله این افراد بودند. این متن که به شکل‌های مختلف عنوان شده مانند “ای انسان. من کوروش پسر کمبوجیه هستم، که شاهنشاهی پارس را بنیاد کردم و شاه (کل) آسیا بودم. پس به این آرامگاه بر من رشک مبر. بر ویران کردنش دل خوش مدار که تو نیز بر گور خود چنین نگاری، هر گاه فرمانبردار اهورامزدا باشی” به دلیل مغایرتی که با نوع ادبیات مورد استفاده در این دوران در سایر آثار دوره هخامنشی داشته، مورد تایید قرار نگرفته‌اند. برای مثال همین عبارت” بر من رشک مبر” در هیچ یک از الواح و کتیبه‌های آن دوران مورد استفاده قرار نگرفته و بیشتر شبیه آن چیزی است که در یونان کاربرد داشته است.

وایسباخ خاورشناس آلمانی نیز جزو کسانی است که از آرامگاه کوروش کبیر دیدن کرد، اما فقط نظریه آرامگاه مادر سلیمان بودن آن را رد کرد و درباره اینکه آرامگاه متعلق به چه کسی بودن اظهار نظر نکرد. چریکف نیز در سال ۱۸۴۷ میلادی نیز آن را متعلق به بهمن پادشاه کیانی دانست.

یکی از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین افرادی که در نوشته‌های خود به کوروش اشاره کرده، فیثاغورت، دانشمند معروف یونانی است. این شخص مشاهدات شخصی خود را درباره خاکسپاری کوروش به رشته تحریر در آورده است. کتاب این دانشمند بزرگ به نام “سیاحت نامه” بعدها در ایران به چاپ رسید. هرچند مطالب کتاب، کمی متناقض هستند اما شرح کاملی از آن را می‌توانید در این کتاب بخوانید. از شکوه و عظمت مراسم گفته و با جزئیات کامل به همه موارد پرداخته است که در جای خود بسیار خواندنی و جذاب است.

به طور کلی درباره دفن و خاکسپاری کوروش نظرات مختلفی بیان شده است. هرچند درباره تولد و مرگ این پادشاه بزرگ اطلاعات چندانی نداریم اما درباره نحوه پادشاهی بزرگ هخامنشیان اطلاعات بسیار است. این قسمت را با جمله‌ای از کوروش به پایان می‌بریم که بعد از فتح بابل خود را با آن معرفی کرد.

“منم کوروش، فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ شهر انشان، نواده‌ کوروش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، نواده چیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌ است”جاهای دیدنی اطراف آرامگاه کوروش

مقبره کوروش در مجموعه تاریخی پاسارگاد واقع شده و با آن‌ها چیزی حدود ۹۰۰ متر فاصله دارد، بنابراین در بازدید از این مقبره می‌توانید از بقیه مجموعه هم دیدن کنید. نقش رجب ۷۰ کیلومتر، نقش رستم ۷۰ کیلومتر و فاصله تخت جمشید تا مقبره کوروش ۷۶ کیلومتر است. بنابراین در سفر به این منطقه می‌توانید از باشکوه‌ترین آثار تاریخی ایران دیدن کنید. فراموش نکنید، برای دیدن همه آن‌ها به بیش از ۲ روز وقت نیاز خواهید داشت.

 

این مطالب هم واقعا جذابن!!!

نظراتون

نظر شما چیست، اینجا بنویس:)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا